http://iranvij.ir/upload/images/tew1kl2w7et6xtoiay1.jpg

 


به من گفتی پر از آینده باشم / تو رفتی همچنان در خنده باشم

تو دریای منی ، من ماهی تو / جدا از تو نباید زنده باشم . . .

.

.

.

من و این داغ در تکرار مانده / من و این عشق بیدار مانده ،

مپرس از من چرا دلتنگ هستم / دلم بین در و دیوار مانده . . .

.

.

.

چه بسیار نگاه ها در جهان سرگردانند که در چشمی جای گیرند

و چه بسیار فریادهایی که بر سنگ خاموش بوسه می زنند . . .

.

.

.

گر تو را با ما تعلق نیست ، مارا شوق هست

گر تو را بی ما صبوری هست ، ما را تاب نیست . . .

.

.

.

زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد و سه تا کوچه و پس کوچه و یک عمر بیابان دارد !

.

.

.

روزگاریست شیطان فریاد میزند:

آدم پیدا کنید، سجده خواهم کرد !

.

.

.

عشق بازیست نه بازی که مرا مات کنی ، نازنینا دل من صفحه ی شطرنج که نیست !

.

.

.

غمگین تر از پاییز ، زمستونه که بهار ندیده ، اما غمگین تر از او منم که تو را ندیدم . . .

.

.

.

کاش میشد بر جدایی خشم کرد / شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد

کاش میشد خانه ای از مهر ساخت / مهربانی را در آن سرمشق کرد . . .

.

.

.

راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود . . .

.

.

.

روزی سپری شد به امیدی که شب آید / شب آمد و دیدم به دلم تاب و تب آمد

ای دوست دعا کن من بیچاره مبادا / در حسرت دیدار تو جانم به لب آید . . .

.

.

.

ای کاش تنهایی من گل سرخی بود که هنگام دیدار به تو می بخشیدم . . .

.

.

.

سلام ای تنها بهونه واسه نفس کشیدن / هنوزم پر میکشه دل واسه به تو رسیدن

من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم / گر پیدا نمی شدی تو شاید که مرده بودم . . .

.

.

.

هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش

وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش . . .

.

.

.

بی تو گلشن چو زندونه به چشمم ، گلستون آذر ستونه به چشمم

بی تو آرام و عمر زندگانی ، همه خواب پریشونه به چشمم . . .

.

.

.

دور بودن از عزیزان مشکل است / امتحان با وفایی در جدایی حاصل است

گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق / دوریت دریا و یادت ساحل است . . .

.

.

.

روزم خوش است چراکه برای تو میخوانم ، شبم خوش است چراکه برای من میخوانی

روزگارم خوش نیست چراکه با هم نمیخوانیم . . .

.

.

.

کاش میشد همچو آواز خوش یک دوره گرد ، زندگی را بار دیگر دوره کرد . . .

.

.

.

می روم کز خویشتن بیرون شوم / در پی لیلا رخی مجنون شوم . . .

.

.

.

چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

به رسم دوستی دستی فشردن ولی با هر سخن قلبی شکستن . .